این روزا هم بجز خمیازه کشیدن و بیقراری و عرق کردن چیز دیگه ای نداشت البته خواب واسم با قرصایی ک دکتر نوشته بود تقریبا راحت بود قرصایی ک نوشتم براتون چیا هستن ، همش به این فکر میکردم ک نباید دیگه بفکر اعتیاد باشم نباید بفکر مواد باشم این روزا هم میگذرن راحت میشم از شرش خلاص میشم روز ۶ پاشدم رفتم بیرون خرید کردم یخورده هوا هم گرم بود میساخت بهم پاهام گرم میشدن تو این چند روز اشتها نداشتم فقط قرص میخوردم میرفتم دوش میگرفتم بزور توی خونه غذا میخوردم ابمیوه خریدم میوه خریدم باندازه ای ک ویتامین تامین بشه خلاصه بگم که حسابی دهنم سرویس شد ولی چیزی نبود ک بخوام بگم غیرممکنه ، مطمعن باشید برید توی دوره میفهمید من چی میگم ، یادم میاد روزایی ک سالم بودم غصه م میگیره ولی خب میگن جلوی ضرر رو هر موقع بگیری منفعته خسته شدم دیگه نمیتونم لعنت به اعتیاد حالا اینکه من کار دارم مجردم یعنی خیلی ریلکس میتونم هم اندازه درامدی ک دارم مصرف کنم ولی میگم اخه چرا واقعا پولو بدم مواد تا برسم به حالت عادی ؟ این اواخر باید اونقد مصرف میکردم تا یخورده احساس کنم سرخوش شدم ! یعنی ی حالت عادی شدم ! نمیتونستم ادامه بدم 

هرگز ناامید نشید برای ترک اعتیاد حتی اگه لغزش داشتید