سلام خدمت عزیزای دلم ، خیلی وقت پیش این تجربه ترک رو منتشر کرده بودم تو پلتفرم دیگه ای ، امروز گفتم بزارمش توی بلاگ دوستان بیشتری بخونن و مطالعه کنن و لذت ببرت از تجربیات دوستان عزیزم .

اگه کسی علاقه مند به نوشتن در مورد تجربیاتش هست مثل سعید و کاک کریم و دوستان دیگه لطفا توی بخش تماس با من برای ارسال کنه . ممنون که میخونید عزیزان

ادامه مطلب رو مطالعه کنید عزیزانم

با سلام،سعید هستم ۳۰ساله.
۴سال مصرف مداوم تریاک و ۱سال متادون.
۳۴رمین روز ترک اعتیاد شروع شد الان که دارم مینویسم ساعت ۳شب هست،تمامی این روزا بفکر فردا و آینده بودم گذشته به هیچ وجه،خیلی دوسدارم برم na رو از نزدیک ببینم و جلسه ای شرکت کنم.از کسی شنیدم که ۴نفر هم هم بساطیام که ۲پسر و ۲دختر بودن توی سد قایق سواری میکردن و ظاهراً خوش بودن و احوال منو میپرسیدن،اما چه خوشی وقتی بعد قایق سواریشون باید برگردن به همون خونه و شروع به دود زدن کنن?من ۴۵روزه که ندیدمشون و از ترکم مطلع نیستن.احتمالا دارن بهم میخندن که شاید مکان برای کشیدن ندارم و قرص متادون مصرف میکنم که اینو بیکلاسی میدونن.قبلا گفتم دوستای ما تماماً تریاکی هستن بعضیا مابین گل میکشن،به تعداد پسر دخترم توی جمع ما بود.چندین بار امتحان کردم ازاینا جداشم فقط نه ترک اعتیاد کنم اما نشد و مجدد حظورم کردن دور همی باغ و غیره.
بار آخر(به اجبااار) برای اولینبار با یکی از دخترا رفیق شدم.بقول معروف فاب،برنامه سفر شمال چیدم جوریکه اونا نیان و ما ۲تا تنهایی بریم.۵روز شمال بودیم منو دختره شروع به پشت سر حرف زدن بقیه کردم و پته ۲نفرو ریختم روآب جلو دختره دختره ددست حسابی نبود و در واقع ازش متنفر شدم و جدا.این جدایی لاعثشد تمام حرفامو بره به بقیه بزنه و خلاصه رابطه من با دوستام بهم بخوره.هرچند که داشت بالا میگرفت اما از زیرش در رفتم و گفتم شرمنده که گفتم....تنها دلیلی که واقعا میتونستم ازشون جداشم چون ولکنم نبودن و پایه ثابت برنامه ها بودم.
درسته ۱۰۰در۱۰۰ دارن بهم میخندن اما خبر ندارن هرروز گور خودشونو با هر دود که بیرون میدن میکنن?.
منتظرم ۲ماه از ترکم بگذره و همه مسیرو رفته باشم و تجربه کرده باشم.اونموقع زنگ میزنم و میرم به دیدن دوستم و میگم کار واجب دارم که مطمئناً دوست دخترشم پیششه.تایمی وارد خونه میشم که میدونم موقع مصرفشونه،تو ذهنم میگم درو که باز کردن با بساط مواجه میشم.بهشون میگم(خااااک)?.
۲تا ماسک میزنم صورتم و شروع به تعریف از سیر تا پیاز میکنم براشون.
مطمئناً یاد این روزای ترک میوفتم موقع تعریف کردن موهای تنم سیخ میشه و اشکی جاری میشه.
اینبار کاری میکنم که حسرت زندگیمو بخورن.من این راهیو که رفتمو عین حقیقت براشون شرح میدم.
باید کاری کنم چه دخترش چه پسرش شروع به ترک کنن خودمم کنارشونم.
وقتی ببینن بدون مصرف مورفین شیره حتی سیگار سرحالم و خوش تعریف اولین شُک بهشون وارد میشه و بفکر میرن.مطمئنم از فردای ترک و روزای بعدش باخبر نیستن.اونوقته که موقعی که خارج میشم تو فکر میرن و خندشونو پس میگیرن.من بدبختیای ترکو کشیدم دیگه اونا میمونن و تصمیمشون....بگذریم.
پروردگارا کمک کن تمام معتادین از شر این مواد خلاصشن چه خوبه این بدن خودش بطور طبیعی و خودکار همه چیو تنظیم میکنه آدم کیف میکنه آخ که زندگی و لذتاشو رایگان از طبیعت دریافت میکنی.چه خوبه خودتو پیدا کنی.بچه های معتاد حتما مشکل دارن مشکل ینی بیماری در تمام افراد افسردگی و نارضایتی از پیرامون اطرافشون پیدا میشه.راضی نیستن،زیاده خواهن،فک میکنن محیطشون درست نمیشه.به چیزی که میخوان نمیرسم وامسالش.
با اطمینان باید بگم ریشه یابی مشکل از بیرون نیست(خودتی).
مشکل خود شما هستی کره زمین داره میچرخه صبحها خورشبد میاد شبها ماه...طبیعت مقل ساعت داره کار خودشو انجام میده باکسی مشکل نداره.این تو هستی که مشکل داری.در ننیجه بیا و خودتو پیداکن همه چیزو بفال نیک بگیر و قشنگ نگاه کن،وقتی به این درک رسیدی صبح که بیدار میشی به خداوند قسم چنان لذت میبری از کارت از اطرافت از اتفاقاتش،خود سختی کشیدنم لذتبخشه(زندگی همینه).
من بازم تکرار میکنم فوق لیسانس فیزیولژی ورزش هستم و وسط دکترا انصراف دادم.دوست همدوره ای داشتم که سنش از من بیشتر بود و رشته روانشناسی...الان مسئول و رئیس بخش اعتیاد یه بیمارستانه. ۳۰روز پیش رفتم پیشش که اونموقع ۳روز ترک کرده بودم،با وضع خماری و عرق روی پیشونی گفتم ۵ساله میکشم حالا مبخوام ترک کنم و ۶روز دیگه تاریخ عقدمه.لحظه به لحظه حرفاشو یادمه که میخندید و بهم میگفت رفیق تو روزی ۳۰۰میلیگرم هربار میچسبونی روی سنجاق و وافور من نمیتونستم حرف بزنم درحاایکه متسک روی صورتم بودم نگاهم فقط به چشاش بود و گوشم به حرفاش.بازم با خنده گفت رفیق شتید ۳هفته طول بکشه تست اعتیاد منفیشه متادون قویه و تاثیر بیشتر...عصبی بودم،عرق میکردم،یجورایی دوسداشتم فکشو خورد کنم از طرفی حسرت میخوردم که تی خدا چقدر راحته ببین اون داره میخنده من داغونم واقعا خوش بحالش.یهو گفت بزا ۴۰روز بگذره چِِلش بیا بیرون ردیف تمیر مرتب اونموقع میفهمی خود واقعیت چیه الان تو یکی دیگه هستی عمو.واقعا بغضم گرفت و جا خودم فکر نمیکردم ۴۰رووووز طول میکشه از اون لحظه زورم گرفت من با عصبانیت و آشوب داخلیم ازش جدا شدم و اون با خنده...الان ۶روز مونده تا ۴۰روزم تمومشه منتظرم روز چهلم اول صبح برم پیشش فقط چنااان بخننندم بگم لعنت بهت??.
مجدد عرض میکنم بچه هتیی که روزای نخست ترک هستید و لحظه شماری و ساعت ها براتون مهمه،براهتون ادامه بدین خودتون میفهمید کم کم اعلائم(بد)از بدن و ذهنتون خارج میشه جهنم قبل دیگه برنمیگرده،جهنمی که شبا شروع میشه تا طلوع آفتاب ادامه داره،خودتیو خودت تنها براهت و کارت ادامه بده طلوع خورشید معنی خوبی داره.دیگه اصلا به این فکر نکنید آی چرا خوابم نمیبره چرا بیدار موندم تا صبح آخ مریض میشم وای چه بددده?.خب باید بگم نشانه خوب شدنت همینه اگه این اتفاقا نیوفته بدنت مجبور نمیشه بطور طبیعی ترشحات آنزیم انجام بده اوناام کم کم بیدار میشن و فعالیتشونو شروع میکنن.
(مایعات)فراوان بخورید.نوروبین زیادی خوب نیست.هرچیزیکه از طبیعت بوجود اومده استفاده کنید مثل دمنوشها.قهوه موردی نداره و دوش گرفتن انگیزه میده،اینجا انگیزه میده،بیرون رفتن انگیزه میده حتی اگه کسل بودی یا حال نداشتی.
۴۰ روزو که رد کنی قلتک زندگی شروع میشه?دیگه به هیچ عنوان لحظه شماری نمیکنی و کم کم مشغول زندگی میشی و(آزاااااااد).
بخودت افتخارکن که از پسش براومدی شوخی نیست ترک مواد،اراده و شخصیت تو این موند و چرتوپرتارو میندازه سطل زباله.
حس خوبیه نه؟؟؟???
به امید سلامتی تک تکتون و لبای خندون همتون???☕☕☕??????.

پایان صحبت های سعید ، اگه نظری دارید بنویسید

 

 

لطفا مطالب زیر رو هم مطالعه کنید

 

متادون چیست همه چیز درباره متادون

تریاک چیست همه چیز درباره ترک تریاک خانگی